ترجمه مقاله

غلث

لغت‌نامه دهخدا

غلث . [ غ َ ل ِ ] (ع ص ) مرد سخت پیکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الشدیدالقتال . (اقرب الموارد). آنکه سخت کارزار کند. (مهذب الاسماء). || دیوانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مجنون . (اقرب الموارد). || آنکه او را از طعام و شراب نشأه ، و از غلبه ٔ خواب تمایلی و سستیی باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که از خوردنی و نوشیدنی نشأه ای و از غلبه ٔ خواب میل کردن و شکستگی داشته باشد. (از اقرب الموارد). || الشدید اللزوم لمن طالب : آنکه سخت ملازم دوست خود باشد. (اقرب الموارد). || غلث از طعام ؛ آنچه سنگ ریزه و کاه و جز آن داشته باشد. (از اقرب الموارد). تصفیه نشده ، آنچه تمیز و مصفی نباشد. (دزی ج 2 ص 221).
ترجمه مقاله