ترجمه مقاله

غلگی

لغت‌نامه دهخدا

غلگی . [ غ َل ْ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به غله . رجوع به غَلَّه شود : حالا آنچه بحرز درآمده و مردم آنجا قبول دارند واجب غلگی یکساله چهل هزار خروار غله ٔ صدمنی که به مال دیوان میدهند سوی زری و اجناس دیگر. (روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ج 1 ص 315).
ترجمه مقاله