غمگین کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اندوهناک کردن . غمناک کردن :
جهانا چند ازین بیداد کردن
مرا غمگین و خود را شاد کردن .
آتش صنعت اگر غمگین کند
سوزش از امر ملیک دین کند.
رجوع به غمگین داشتن شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمگین کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اندوهناک کردن . غمناک کردن :
جهانا چند ازین بیداد کردن
مرا غمگین و خود را شاد کردن .