ترجمه مقاله

غمیذر

لغت‌نامه دهخدا

غمیذر. [ غ َ م َ ذَ ] (ع ص ) درهم آمیزنده سخن و کار خودرا، و بیخرد که هیچ نفهمد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).آن که سخن و کار خود را بهم زند. المخلط فی کلامه و فعاله . (اقرب الموارد). || مرد نازک تناورمنعم و پر از جوانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه ناعم (نرم و نازک ) و فربه باشد، و گفته اند بمعنی فربه و نازپرورده است ، یا بمعنی بسیار فربه ، و یا جوانی که به غایت جوانی رسیده باشد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله