ترجمه مقاله

غمی

لغت‌نامه دهخدا

غمی . [غ َم ْی ْ ] (ع مص ) سقف خانه پوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). پوشیدن سقف خانه به گل و چوب . (از اقرب الموارد). || پنهان کردن . مخفی کردن . (دزی ج 2 ص 228). || بیهوش شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). غُمی َ علی المریض غمیاً، عرض له ما وقف به حسه ، فهو مغمی علیه . (اقرب الموارد). || (اِ)ابر تُنُک . یقولون فی السماء غمی ؛ اذا غم علیهم الهلال ، و لیس من غم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله