ترجمه مقاله

غنظ

لغت‌نامه دهخدا

غنظ. [ غ َ ] (ع مص ) مشرف بر مرگ شدن . یا مشرف شدن کسی بر مرگ بسبب اندوه ، و رهایی یافتن او. (ازاقرب الموارد). || رنجانیدن کاری کسی را و دشوار کردن و سخت اندوهگین گردانیدن . (از منتهی الارب ). غنظ الامر فلاناً؛ جهده و شق علیه ، فهو مغنوظ. || سخت خشمناک گردانیدن . غنظه فلان ؛ ملأه غیظاً. (از اقرب الموارد). || (اِ) اندوه سخت و لازم . (منتهی الارب ) . غم و اندوه دامنگیر. غم دایم . (از اقرب الموارد). اندوه که به مرگ و هلاک نزدیک گرداند سپس از آن نجات شود.(از منتهی الارب ). رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 5 شود.
ترجمه مقاله