ترجمه مقاله

غنوند

لغت‌نامه دهخدا

غنوند. [ غ ُ وَ ] (اِ) عهد و شرط. (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). عهد و پیمان و شرط. (برهان قاطع) :
به پیمان و سوگند و غنوند و عهد
تو ایدر سخن یاد کن همچوشهد.

فردوسی (از فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ نظام ).


ترجمه مقاله