ترجمه مقاله

غواسق

لغت‌نامه دهخدا

غواسق . [ غ َ س ِ ] (ع اِ) (اصطلاح فلسفه ٔ اشراق ) جهات فقری و ظلمانی انوار ناقص بالنسبة بنور کامل است ، آنچه باعث تکثر و تحدید انوار میگردد و مقدار و کمیت و هیئت و شکل از آن حاصل میشود. به این بیان که از نورالانوار جز نور اقرب به آن صادر نشود، و آنچه صادر شده نور محض نیست وگرنه تکثر در نور حاصل آید و آن محال است و همچنین برزخ واحد و محض نیست وگرنه وجود بهمان متوقف گردد، بنابراین در نور اقرب (صادر اول ) دو جهت محقق میشود یکی جنبه ٔ برزخی که تکثر از ناحیه ٔ اوست و دیگر جنبه ٔ نور مجردی . پس از جهت انتساب به اول (نورالانوار) غناء و تجرد دارد و از جهت ذات فقر و ظلمت و بعد و تکثرحاصل آید، و همین امور برزخیه را که در انوار ناقصه تحقق دارد، غواسق گویند، چنانکه آن را در فلسفه ٔ مشاء ماهیت نامند و تکثرات در سلسله ٔ طولیه ٔ عقول عشره و سایر عوالم از آن ناشی میگردد. رجوع به حکمت اشراق ص 109، 117، 133، 148، 222، 223، 225 و غاسق شود.
ترجمه مقاله