غیبی
لغتنامه دهخدا
غیبی . [ غ َ ] (اِخ ) شیرازی . مولانا غیبی از جمله ٔ کاتبان شیراز بود و کمتر کسی مانند او تند مینوشت . گاهی بشعر نیز میل میکرد، این بیت از اوست :
بی روی دلفروزت عشاق را طرب نیست
با ما شبی بسر کن یک شب هزار شب نیست .
بی روی دلفروزت عشاق را طرب نیست
با ما شبی بسر کن یک شب هزار شب نیست .
(از تحفه ٔ سامی ص 170).