ترجمه مقاله

غیش

لغت‌نامه دهخدا

غیش . (اِ) غم و اندوه بسیار و بدحالی فراوان . (برهان قاطع) (از جهانگیری ) (از انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی ). در فرهنگ شعوری شاهدی نیز آمده است . رجوع به همین فرهنگ (ورق 187 الف ) شود. || هرچیز انبوه را گویند، مانند بیشه و جنگل و غیر آن . (برهان قاطع) (از جهانگیری ). هرچه انبوه بود مانند بیشه و جز آن . (از فرهنگ رشیدی ). انبوه بودن چیزی مانند بیشه و جنگل . (انجمن آرا) (آنندراج ). اصل کلمه «وغیش » است که در شعر شاهد از اسدی و سوزنی خطا خوانده اند. رجوع به وغیش شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
ترجمه مقاله