ترجمه مقاله

غیطل

لغت‌نامه دهخدا

غیطل . [ غ َ طَ ] (ع اِ) گربه . (منتهی الارب ). سِنَّور. (اقرب الموارد). || درختان انبوه و درهم . (از منتهی الارب ذیل غطل ). درختان و گیاهان درهم و انبوه . (از اقرب الموارد). صاحب منتهی الارب و تاج العروس غیطل را به این معنی جمع غیطلة آورده اند. رجوع به غیطلة شود. || غیطل الضحی ؛ آخر چاشت ، یعنی آنگاه که خورشید در مشرق بشکل بودن وی در مغرب باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله