ترجمه مقاله

غیظ

لغت‌نامه دهخدا

غیظ. [ غ َ ] (اِخ ) ابن مرةبن عوف بن سعدبن ذبیان بن بغیض بن ریث بن غطفان . نام بطنی است از قیس غیلان . زهیربن ابی سلمی گوید :
سعی ساعیاً غیظبن مرة بعدما
تبرک مابین العشیرة بالدم .

(از تاج العروس ).


|| بنی غیظ، قبیله ای است از قیس غیلان . منسوب به غیظبن مرة که در بالاذکر شد. رجوع به لسان العرب شود.
ترجمه مقاله