ترجمه مقاله

غیقة

لغت‌نامه دهخدا

غیقة. [ غ َ ق َ ] (اِخ ) صاحب منتهی الارب آرد: غیقة دهی است قریب تنیس ، و در قاموس آمده : غیقة قریة قرب تنیس ، اما صاحب تاج العروس گوید بدین عبارت قاموس تصحیف و تحریف راه یافته و غیقةمصحف غیفه و تنیس محرف بلبیس است و بنابراین صحیح همان غیفة (به فاء) است - انتهی . رجوع به غیفة شود.
ترجمه مقاله