ترجمه مقاله

غیهق

لغت‌نامه دهخدا

غیهق . [ غ َ هََ] (ع ص ) شتر درازبالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). درازو بلند از شتر و جز آن . (از اقرب الموارد). || (اِ) شادمانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نشاط. (اقرب الموارد). || دیوانگی ، و این را به فربهی و پرگوشتی وصف آرند. الجنون ، و یوصف به العظم و الترارة کقوله : و للشباب شرة و غیهق . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله