ترجمه مقاله

فتاق

لغت‌نامه دهخدا

فتاق . [ ف ِ ] (ع اِ) مایه ٔ قوی که زود رساند خمیر را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آفتاب و قرن آفتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شکافتگی ابر از شعاع آفتاب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || لیف ابیض . (فهرست مخزن الادویه ). بن پوست سپید خرمابن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || چوب خوشه ٔ خرما، یا خوشه ٔ خشک و کج شده ٔ آن . (منتهی الارب ). || چند اخلاط است از داروهای آمیخته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آنچه نخست پیدا شود از شعاع آفتاب . اعلای آفتاب . قرن الشمس . (اقرب الموارد). || عین الشمس . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله