ترجمه مقاله

فخت

لغت‌نامه دهخدا

فخت . [ ف َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سوراخ کردن سقف خانه . (اقرب الموارد). || واگشادن ظرف را. || زدن سر کسی را به شمشیر وبریدن . || بانگ کردن فاخته . || برآوردن [ باورچی ] گوشت پاره از دیگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دروغ گفتن مرد. (اقرب الموارد). || (اِ) ماهتاب که اول نمایان گردد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دام شکاری . (منتهی الارب ). فخ . (اقرب الموارد). رجوع به فخ شود. || سوراخ های گرد در آسمان خانه . (منتهی الارب ). شکاف های گرد در سقف . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله