ترجمه مقاله

فخرالدین

لغت‌نامه دهخدا

فخرالدین . [ ف َ رُدْ دی ] (اِخ ) دهراجی . خاندان او به فضایل در خراسان مثل بوده اند. از خیالات اوست :
مهترانی که در جهان هستند
همه از جام بخل سرمستند
پای احسان خویش نگشادند
دست امکان ما فروبستند.

(از مجمع الفصحاء ج 1 ص 374).


ترجمه مقاله