ترجمه مقاله

فدادون

لغت‌نامه دهخدا

فدادون . [ ف َدْ دا ] (ع ص ، اِ) ج ِ فداد. رجوع به فداد شود. || شتربانان . چوپانان . خربندگان . || گاوبندگان . || کشاورزان . || کسانی که پیوسته درشتران باشند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آنانکه آواز را بلند و درشت نمایند در کشتها وستوران خود، و در این باره حدیثی است : ان الجفاء و القسوة فی الفدادین . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله