فرائیم
لغتنامه دهخدا
فرائیم . [ ف َ ] (اِخ ) فرزند یوسف بن یعقوب . (یادداشت بخط مؤلف ) :
به جایش فرائیم فرخ نشست
به عدل و سخا پیش بگشاد دست .
در مأخذ دیگری دیده نشد. شاید اصل کلمه مصحف «ابراهیم » باشد.
به جایش فرائیم فرخ نشست
به عدل و سخا پیش بگشاد دست .
شمسی (یوسف و زلیخا).
در مأخذ دیگری دیده نشد. شاید اصل کلمه مصحف «ابراهیم » باشد.