ترجمه مقاله

فراخ بال

لغت‌نامه دهخدا

فراخ بال . [ ف َ ] (ص مرکب ) دست باز. کریم و بخشنده . فراخ آستین :
فراخبال کند عدل تنگ قافیه را
چنانکه چرخ ردیف دوام او زیبد.

خاقانی .


رجوع به فراخ آستین شود.
ترجمه مقاله