ترجمه مقاله

فراش آباد

لغت‌نامه دهخدا

فراش آباد. [ف َرْ را ] (اِخ ) موضعی است در فارس . پیرنیا نویسد: در یک وادی در سه منزلی فیروزآباد (فارس ) از طرف غرب بنای کوچکی است که خیلی خراب شده و به واسطه ٔ همین دوجهت مورد توجه زیاد نیست ولی گنبد آن قابل توجه و دقت است زیرا روی چهار جرز قرار گرفته و این جرزها رااتاقهایی به هم پیوسته است . این گنبد در فن معماری مرحله ای را نشان میدهد که فن طاق زنی از آن و چند مرحله ٔ دیگر گذشته تا به شکل مدور درآمده است . بنای فیروزآباد و سروستان و فراش آباد را اکثر علمای فن از دوره ٔ ساسانیان میدانند، ولی دیولافوا که در 1880 م . این بناها را دیده عقیده ٔ راسخ دارد که از دوره ٔ هخامنشی است و این کاخها را متعلق به والیانی میداند که در این دوره حکمران آن نواحی بوده اند. چون طاقها و گنبدهایی که در این محل دیده میشود در عمارات تخت جمشید و شوش نیست . (از ایران باستان ج 2 صص 1617-1618).
ترجمه مقاله