ترجمه مقاله

فرافر

لغت‌نامه دهخدا

فرافر. [ ف َرْ را ف َ ](اِ صوت ) آواز نای و نفیر، از عالم شپاشاپ تیر و چکاچاک تیر و تیغ. (آنندراج از بهار عجم ) :
ز فرافر سهمگین نفیر
سراسیمه شد خیره کش چرخ پیر.

عبداﷲ هاتفی (از آنندراج از بهار عجم ).


در آن حشرگاه قیامت اثر
ز فرافر صرصر نایگر...

صادق بیک صادقی (از آنندراج از بهار عجم ).


ترجمه مقاله