فرامشکار
لغتنامه دهخدا
فرامشکار. [ ف َ م ُ ] (ص مرکب ) آنکه فراموش کند. (آنندراج ). فراموشکار. فرامشتکار :
چو از شکرش فرامشکار گردیم
بمالد گوش تا بیدار گردیم .
و رجوع به فرامش و فرامشتکار و فراموشکار شود.
چو از شکرش فرامشکار گردیم
بمالد گوش تا بیدار گردیم .
نظامی .
و رجوع به فرامش و فرامشتکار و فراموشکار شود.