ترجمه مقاله

فراموشی

لغت‌نامه دهخدا

فراموشی . [ ف َ ] (حامص ) ازیادرفتگی . حالت فراموشکار. مقابل یاد و ذکر. نسیان . (یادداشت به خط مؤلف ) :
آخر گفتار تو خاموشی است
حاصل کار تو فراموشی است .

نظامی .


چون فراموشی خلق و یادشان
با وی است او میرسد فریادشان .

مولوی .


و رجوع به فرامشی و فراموش شود.
ترجمه مقاله