ترجمه مقاله

فرام

لغت‌نامه دهخدا

فرام . [ ف ِ ] (ع اِ) دارویی که شرم زن را تنگ سازد. (منتهی الارب ). دارویی که زنان فرج خود را بدان تنگ کنند. (ناظم الاطباء). دوایی است که زنان برای تضییق فرج مستعمل دارند. (فهرست مخزن الادویه ). || لته ای است که زنان حمول سازندآن را یا در ایام حیض فرج را بدان آکنند. (منتهی الارب ). لته ٔ حیض . (ناظم الاطباء). رجوع به فرامة شود.
ترجمه مقاله