ترجمه مقاله

فرخواگ

لغت‌نامه دهخدا

فرخواگ . [ ف َ خوا / خا] (اِ) یادآور کلمه ٔ سغدی فرخوک است که از فرخوای به معنی تکه تکه کردن و به قطعات بریدن آمده . معنی اصلی کلمه ٔ سغدی فرخواک و پارسی میانه ٔ اشکنگ ، چنین بوده : چیزی بریده یا شکسته به قطعات کوچک و در آش یا آبگوشت گذاشته . (از حاشیه ٔبرهان چ معین از لغات هنینگ ). قلیه و گوشتابه را گویند که بر بالای آن تخم مرغ بریزند و بخورند، چه فر به معنی بالا و خواگ تخم مرغ را گویند. (برهان ). فرخاگ . گوشتابه . آبگوشت . (یادداشت به خط مؤلف ) :
خاک مالیده به کف می گذرد مست و ملنگ
خورده یزدادی چغز و زده فرخواگ جعل .

مشفقی بخاری (از یادداشتهای مؤلف ).


رجوع به فرخاگ شود.
ترجمه مقاله