ترجمه مقاله

فرد

لغت‌نامه دهخدا

فرد. [ ف َ ] (اِخ ) یا فردالشجاع . ستاره ای است . (اقرب الموارد). کوکبی که به 23 درجه ٔ جنوب قلب الاسد مائل به مغرب در صورت شجاع است و آن را قلب الشجاع و عنق الشجاع و سهیل الشام گویند. (یادداشت به خط مؤلف ). ستاره ٔ سرخی است بر گردن شجاع که یکی از صور فلکی است . (حاشیه ٔ ص 177 لیلی و مجنون چ وحید) :
چون فردروان ستاره ٔ فرد
بر فرق جنوب جلوه میکرد.

نظامی .


رجوع به فردالشجاع شود.
ترجمه مقاله