ترجمه مقاله

فرزندگان

لغت‌نامه دهخدا

فرزندگان . [ ف َ زَ ] (اِ) فرزند. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). مفرد و به معنی فرزند است مثل خدایگان و دوستگان . (یادداشت به خط مؤلف ) :
وانگهی فرزندگانت گازری سازد زتو
شوید و کوبد تو رادر زیر کوبین زرنگ .

؟


ترجمه مقاله