ترجمه مقاله

فرز

لغت‌نامه دهخدا

فرز. [ ف َ ] (ع اِ) زمین هموار پست . (منتهی الارب ). گشادگی بین دو کوه و گویند: ما اطمأن من الارض بین ربوتین . (اقرب الموارد). || (مص ) جدا نمودن چیزی را از چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله