ترجمه مقاله

فرسانیدن

لغت‌نامه دهخدا

فرسانیدن . [ ف َ دَ ] (مص ) فرسودن کنانیدن و فرسودن فرمودن . (ناظم الاطباء). کهنه کردن و از هم ریزانیدن . (انجمن آرا) (آنندراج ).ظاهراً مصحف فرساییدن است . رجوع به فرساییدن شود.
ترجمه مقاله