ترجمه مقاله

فرع

لغت‌نامه دهخدا

فرع . [ ف ُ ] (اِخ ) قریه ای است از نواحی ربذه از طرف چپ سقیا، از آنجا تا مدینه هشت منزل است و گویند مسافت چهار شب راه است . در آن منبر است (جمعه در آن منعقد میشود) و نخل و جویبارهای فراوان است و قریه ٔ پرنعمت و بزرگی است ازآن ِ قریش انصار و مزینه و بین فرع و مریسیع یک ساعت راه است ... و در آن مسجدی است که رسول اﷲ(ص ) در آنجا نماز خواند. (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله