فرناد
لغتنامه دهخدا
فرناد. [ ف َ ] (اِ) در سنسکریت پرانَدَ . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). پایاب و پایان . (برهان ) (جهانگیری ) (آنندراج ) :
گذاره کرده بیابانهای بی انجام
سپه گذاشته از آبهای بی فرناد.
گذاره کرده بیابانهای بی انجام
سپه گذاشته از آبهای بی فرناد.
فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 34).