فروتلغتنامه دهخدافروت . [ ف ُ ] (ع مص ) تباهکار گردیدن و زنا کردن . (ناظم الاطباء). در اقرب الموارد و محیط المحیط «فرت » بدین معنی است . رجوع به فرت شود.