ترجمه مقاله

فرود

لغت‌نامه دهخدا

فرود. [ ف ُ ] (ص ) برشته و بریان کرده .رجوع به فروده شود. || فریفته . || فریبنده و فریب دهنده . || زبون و بد. مغرور و غره . || (اِ) چوب زیرین چهارچوب درخانه . (برهان ). فروده . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ترجمه مقاله