ترجمه مقاله

فرک

لغت‌نامه دهخدا

فرک . [ ف ُ ] (اِخ ) از محالات بلوک خمسه ٔ فارس ، حد شمالی نیریز و شرقی خشن آباد و طارم ، جنوبی لارستان و غربی دارابگرد. آب و هوای آن گرم و نام مرکز بخش نیز فرک است . در حدود 3000 تن سکنه دارد و شامل 17 قریه است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ). درازی آن از قریه ٔ همت تا قریه ٔ نصیرآباد نزدیک به دوازده فرسنگ و پهنای آن از دو فرسنگ بیشتر است . از جانب مشرق به ناحیه ٔخشن آباد و ناحیه ٔ طارم و از جانب شمال به نواحی نیریز و از جانب مغرب به نواحی داراب و از جنوب به لارستان محدود است . هوای آن از داراب گرمتر و از بیشتر نواحی سبعه ملایم تر است . درخت نخل در جنوب این ناحیه ظرف سه یا چهار سال ثمر میدهد. محصول شتوی آن گندم و جو و صیفی و شلتوک و ذرت و پنبه و کنجد است . چند باغ رعیتی در حوالی قصبه ٔ فرک باقی مانده که بیشتر درخت های آنها لیموست و هر درخت در حدود صدوپنجاه من ثمر میدهد. شکار صحرای ناحیه ٔ فرک آهو، دراج و در کوهستانها بز، پازن ، قوچ ، میش کوهی ، کبک و تیهوست . این ناحیه را هیجده قریه ٔ آباد است . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
ترجمه مقاله