ترجمه مقاله

فریادخواهی

لغت‌نامه دهخدا

فریادخواهی . [ ف َرْ خوا / خا ] (حامص مرکب ) فریاد خواستن . دادخواهی . تظلم :
غلط گفتم که عشق است این نه شاهی
نباشد عشق بی فریادخواهی .

نظامی .


رجوع به فریادخواه و فریاد خواستن شود.
ترجمه مقاله