ترجمه مقاله

فریض

لغت‌نامه دهخدا

فریض . [ ف َ ] (ع ص ) قدیم . || دانای علم فرائض . || سهیم فریض ؛ تیر سوفارکرده .(منتهی الارب ). سهم فریض ؛ ای مفروضة فوقه . (اقرب الموارد). || قوس فریض کذلک . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله