ترجمه مقاله

فر

لغت‌نامه دهخدا

فر. [ ف ِ ] (فرانسوی ، اِ) آهن . حدید. || اتو. || آلات آهنی برای داغ کردن . (نفیسی ). || آنچه با آن موی سر را به کمک حرارت چین و شکن دهند. || درفش داغ . (نفیسی ). || و نیز در تداول فارسی نوعی ازاجاق خوراک پزی را گویند که با گاز نفت کار میکند.
ترجمه مقاله