ترجمه مقاله

فشج

لغت‌نامه دهخدا

فشج . [ ف َ ] (ع مص ) پایها از هم دور نهادن در رفتن یا به وقت کمیز انداختن . (منتهی الارب ). پای از هم بازنهادن برای بول . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || بازنهادن ناقه پای خود رابرای بول کردن یا دوشیده شدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله