فغان برخاستن
لغتنامه دهخدا
فغان برخاستن . [ ف َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) ناله و فریاد بلند شدن . فغان برآمدن :
بنشین که فغان از ما برخاست درایامت
بس فتنه که برخیزد هر جا که تو بنشینی .
بنشین که فغان از ما برخاست درایامت
بس فتنه که برخیزد هر جا که تو بنشینی .
سعدی .