ترجمه مقاله

فقرة

لغت‌نامه دهخدا

فقرة. [ ف َ /ف ِ رَ ] (ع اِ) استخوان پشت از مهره ٔ دوش تا بن دنب . ج ، فِقَر، فِقْران ، فِقِران . (منتهی الارب ). فقارة. (اقرب الموارد). رجوع به فقارة شود. || اسم است هر زیوری را که بصورت مهره های پشت سازند. (تعریفات جرجانی ) (از اقرب الموارد). || نشان از کوه . || نشان و هدف و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سه بیت از قصیده را گویند بشباهت با مهره ٔ پشت . (منتهی الارب ). بهترین بیت های قصیده . (از اقرب الموارد). || بهترین از زمین کشت . || گیاهی است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || نکته ٔ کلام . (اقرب الموارد). کلام نیکو. (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله