ترجمه مقاله

فقع

لغت‌نامه دهخدا

فقع. [ ف َ ] (ع مص ) سخت زرد گردیدن . || زرد بی آمیغ شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فرسودن کسی را سختی های زمانه . (منتهی الارب ). هلاک کردن . (از اقرب الموارد.) || بالیدن کودک و جنبیدن . || از گرمی مردن . || دزدیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد.) || تیز دادن . (منتهی الارب ). تیز دادن خر. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله