فقیر گردیدن
لغتنامه دهخدا
فقیر گردیدن . [ ف َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) فقیر شدن . محتاج شدن . بی چیز شدن . مقابل غنی گردیدن :
آن نه مال است که چون دادیش از تو بشود
زو ستاننده غنی گردد و بخشنده فقیر.
آن نه مال است که چون دادیش از تو بشود
زو ستاننده غنی گردد و بخشنده فقیر.
ناصرخسرو.