ترجمه مقاله

فلج

لغت‌نامه دهخدا

فلج . [ ف ِ ] (ع اِ) نیمه و نصف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، فلوج . (منتهی الارب ). || پیمانه ٔ معروفی است ، و نیز پیمانه ای است که به سریانی «فالغ» گویند. (از اقرب الموارد). پیمانه ای است . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله