ترجمه مقاله

فنجل

لغت‌نامه دهخدا

فنجل . [ ف َ ج َ ] (ع ص ) آنکه در رفتار پیش پاها را نزدیک نهد و پاشنه ها را دور. (منتهی الارب ). الرجل الافجح . (اقرب الموارد). || به معنی افجل است . (منتهی الارب ). رجوع به افجل شود.
ترجمه مقاله