ترجمه مقاله

فهمی

لغت‌نامه دهخدا

فهمی . [ ف َ ] (اِخ ) تخلص سلطان محمد خدابنده است که پسر شاه طهماسب صفوی و پادشاهی صاحب جود و کرم بود و در فن نقاشی و موسیقی مهارت داشت . این ابیات از اوست :
چو نقش ابروی او در شراب ناب نماید
هلال عید بود کز فلک در آب نماید
فغان که نیست چنان محرمی که نامه ٔ شوقم
زروی لطف نهانی بدان جناب نماید
ز دردمندی فهمی به واجبی شود آگه
از این غزل دو سه بیتی گرانتخاب نماید.
این رباعی هم از اوست :
دلدار مرا به رغم اغیار امشب
داده ست به بزم خویشتن بار امشب
ای صبح چراغ عیش ما را نکشی
زنهار دم خویش نگه دار امشب .

(از مجمعالخواص صادقی کتابدار ص 9 و 10).


ترجمه مقاله