ترجمه مقاله

فورموی

لغت‌نامه دهخدا

فورموی . (ص مرکب ) بورموی . آنکه مویش کمرنگ و بور بوده : صبحة؛ فورموی شدن . اصبح ؛ مرد فورموی . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله