ترجمه مقاله

فوطه کردن

لغت‌نامه دهخدا

فوطه کردن . [ طَ / طِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از قبا کردن جامه . (آنندراج ). چاک کردن . (فرهنگ فارسی معین ). مانند خرقه کردن که دریدن جامه از بی صبری در سوک یا جز آن باشد. (یادداشت مؤلف ) :
من جامه بر وفات کرم فوطه کرده ام
جز فیض لطف تو که فرودآردم ز سوک .

ظهیر فاریابی .


ترجمه مقاله