ترجمه مقاله

فیقة

لغت‌نامه دهخدا

فیقة. [ ق َ ] (ع اِ)شیری که میان دو دوشیدن گرد آید در پستان . ج ، فیق ، افواق . جج ، افاویق . (منتهی الارب ). نیز ج ، فیقات . جج ،افاویق . به معنی آبی که در ابرها جمع شود و ساعت به ساعت ببارد، نیز به کار برده اند. (از اقرب الموارد).
- فیقة الضحی ؛ بلندبرآمدگی آن . (منتهی الارب ). اول و بلندی آن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله