ترجمه مقاله

فیلگوش

لغت‌نامه دهخدا

فیلگوش . (اِخ ) نوعی حیوان مانا به مردم که گوشهای بزرگ دارند که گاه خفتن یکی را بستر و دیگری را لحاف کنند، و آنان را گوش بسران نیز گویند. (یادداشت مؤلف ) : گفتند شاها هر یکی چند گزند، برهنه ، و دو گوش دارند چون گوش فیل ، یکی گوش زیر افکنند و یکی زبر. (اسکندرنامه نسخه ٔ سعید نفیسی ، از یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله